واقعیت
واقعیتی که من پذیرفتم
خاکی سرد بود واندیشه ای خسته
آب هایی بود از که از
ناودان خانه ها به پای می چکید
وخاطرات و شعرهایی که می پوسید
واقیعیتی که من پذیرفتم
نبود انسان های خوب بود
واین واقعیت ها ودرختان بی ثمرش
مثال سیبی پوسیده روی شاخه ی
درختی خشکیده می نمود